اگر خوانندگان و همراهان گنبد افلاک به خاطر داشته باشند در سلسله مطالب الیگارشی ثروت و قدرت ، مسلخ آرمانهای انقلاب 1 نوشتم : تجربه بسیاری از انقلاب های معاصر نشان می دهد که در فرآیندی کوتاه و یا طولانی کسانی که اهرمهای قدرت سیاسی و اجرایی را در جریان انقلاب به دست می گرفتند، به تدریج خود به یک گروه بسته، تبدیل می شدند پیوند مدیران سیاسی با دیوانسالاری دولتی و برخورداری ایشان از امتیازات خاص «حکومت گران » به تدریج زمینه های پیدایش یک «طبقه جدید» را می آقریند این طبقه ساختار اُلیگارشیک دارد(اُلیگارشی:حکومت گروهی معدود و کم و بیش بسته ) و اینان با بهره گیری از اهرم های موثری که در دست داشتند در پی حفظ و جاودان ساختن «وضع موجود» بر می آمدند، از الیگارشی مصر در زمان جمال عبدالناصر گفتم ؛ از نومانکلاتورا ی انقلاب روسیه ، از گینه پس از استقلال نوشتم. از فرایند استحاله نظامهای انقلابی سخن راندم و تجربه فراروی ما .
آخرین یادداشت استاد شهبازی مورخ و تحلیل گر برجسته کشور را که می خواندم میدیدم تصویری کامل از پازل الیگارشی ایران و خطر استحاله انتقلاب بدست می دهد ،آن هم برای چون منی که اکثر یادداشتهای استاد را بارها خوانده ، درباره آن تحقیق کرده ام و نوشتنم را ادای دینی به آنچه بدان تعلق خاطر دارم می دانم .
در آستانه دهه چهارم حیات انقلاب بیش از هر زمانی به آسیب شناسی انقلاب و بررسی خطرات درونی آن نیازمندیم و پرداختن به آن برای آنان که قلبشان برای انقلاب و آرمانهایش ، امام و شهدایش هنوز می تپد از استاد و دانشجو تا اندیشمندان علوم سیاسی و نخبگان و عامه مردم ضروری است . دو عامل مهم را در شکل گیری الیگارشی در هر انقلاب می توان برشمرد : عدم صداقت مسئولان اجرایی و قضایی انقلاب با مردم که بار اصلی انقلاب بر دوش آنها بوده و برای استحکام پایه های آن هرگونه بهایی را پرداخت کرده اند برای برخورداری ایشان(مسئولان) از امتیازات خاص که به تدریج زمینه های پیدایش آن در انقلاب پدید می آید و دوم از دست دادن روحیه انقلابی جامعه روحیه ای که همراه خود شهامت و جسارت انقلابی را در کالبد مردم دمیده بوده به عنوان کارآمد ترین ابزار برای نظارت ، بازخواست و اعتراض در برابر آنانی که در مدت مسئولیتشان از آرمانهای انقلاب منحرف شده اند.
در انقلاب اسلامی نیز این عدم صداقت را می توان در شماری از مسئولان از منتهی الیه راست تا منتهی الیه چپ دید و برشمرد ماجرا آنجا تلخ تر می شود که قوه قضاییه بر خلاف دستورات رهبری ، شکل گیری و حیات الیگارشی در انقلاب را سبب شد.
شاید بزرگترین عدم صداقت را در بحث تجدید نظر در قانون اساسی برای تداوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی در سال 1375 بتوان پی گیری کرد آنگاه که طعم قدرت در کام برخی چنان مزه کرده بود که هدف از این طرح تنها ابقای طولانی قدرت در دست افراد معین و بدین سان شکل گیری یک گروه بسته ذینفوذ بود؛ گروهی که به تدریج شئون سیاسی و اقتصادی جامعه را در دست خود گیرد و با بهره مندی از امکانات دولتی به یک طبقه جدید تبدیل شود و البته الیگارشی ایران برای نیل به این هدف مدت زیادی را در انتظار سپری نکردند !
از اینجا دیگر می توان بهره برداری از امتیازات خاص را پی گیری نمود : اول قرار داد بزرگ چای با کمپانی به ظاهر هندی تاتا است در سال 1372 که طی آن واردات چای به ایران بطور انحصاری به این کمپانی واگذار شد . کمپانی تاتا متعلق به خانواده پارسی تاتا است که به عنوان ثروتمندترین و متنفذترین خاندانهای فراماسونی جهان شناخته می شود این خانواده دارای پیوندهای عمیق با مافیای صهیونیستی و ماسونی غرب به ویژه سران الیگارشی یهودی از جمله خانواده روچیلد می باشد (درباره این خانواده بعدها بیشتر خواهم گفت) و ظاهرا از سهامداران شرکت بزرگ نفتی رویال داچ شل است .در اواخر قرن 19 و 20 میلادی جمشید جی تاتا و داراب جی تاتا از مهم ترین عوامل استعمار بریتانیا بودند درباره ثروت و قدرت این خانواده همین بس که در جنگ جهانی اول با سرمایه شخصی این کمپانی 2400 کیلومتر راه آهن در هندوستان کشیده شد تا ارتش انگلستان بتواند خود را از خاوردور به خاورمیانه برساند . خاندان تاتا در حوادث تاریخ معاصر ایران نیز نقش جدی و مرموزی داشته اند . از مهم ترین اقدامات آنها باید به تلاش نافرجام شان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه برای خرید خوزستان ، نقش آنها در کودتای 1299 و صعود رضاخان به سلطنت اشاره کرد . اردشیر جی ریپورتر عامل سرشناش اینتلیجنس سرویس که میرپنج را کشف کرد و تا زمان مرگ مشاور پس پرده شاه جدید بود نماینده مخفی کمپانی تاتا نیز بود
1- http://aflaak.parsiblog.com/Subject-20228.htm الیگارشی ثروت و قدرت ، مسلخ آرمانهای انقلاب 1 تا 5
ادامه دارد...